بارها به نام او در بین پژوهشهای برتر صنایع معدنی اشاره شده است. از جمله رتبه برتر پروژههای بهبود بهرهوری شرکتهای معدنی و صنایع معدنی کشور، پژوهش برتر ایمیدرو، ثبت اختراع تحت عنوان «دستگاه تست ناپیوسته رزینهای تبادلگر یون» و … . بانوی کرمانی که ورود به صنایع معدنی را بهترین فرصت رشد استعدادهایش دانست. دستاوردهای بیشمار او در حوزه تحقیق و توسعه صنعت مس قابل مشاهده است. با یکدیگر مینشینیم به پای گفتگوی خانم معصومه ترابی پاریزی، رئیس تحقیقات هیدرومتالورژی مجتمع مس سرچشمه و حرفهای جالب او را از قلب 24 سال سابقه تلاش در صنعت مس میشنویم.
خودتان را معرفی میکنید؟
معصومه ترابی پاریزی، متولد سال 1351 شهرستان بافت و بزرگ شده کرمان هستم. از سال 1375 نیز با مدرک کارشناسی شیمی بهصورت قراردادی بهعنوان کارشناس تحقیقات وارد شرکت ملی صنایع مس ایران شدم. پس از آن در تیر ماه سال 1377 به استخدام رسمی این شرکت درآمدم. در سال 1379 تا 1381 نیز بهمدت سه سال در سمت مسئول پایلوت پالایش و پس از آن با ارتقای سمت بهعنوان کارشناس ارشد تحقیقات لیچینگ تا 1395 به کار خود ادامه دادم. اکنون نیز رئیس تحقیقات هیدرومتالورژی این مجموعه هستم. در واقع میتوانم بگویم که حدود 24 سال از فعالیت من در واحد تحقیق و توسعه هیدرومتالورژی مجتمع مس سرچشمه میگذرد و امیدوارم باقیمانده فعالیت کاری من در همین واحد سپری شود.
از نظر تحصیلی نیز سال 1370 در رشته شیمی کاربردی در دانشگاه آزاد کرمان مشغول به تحصیل و در سال 1373 فارغالتحصیل شدم. پس از آن در سال 1389 در رشته شیمی تجزیه در همین دانشگاه به تحصیل خود ادامه داده و در سال 1391 در مقطع کارشناسی ارشد فارغالتحصیل شدم. در حال حاضر نیز دانشجوی مقطع دکتری شیمی تجزیه در دانشگاه باهنر کرمان هستم.
چر با وجود حوزههای متعدد شغلی برای رشته شیمی و گستره وسیع انتخاب فضای کسبوکار، حوزه صنایع معدنی را برای کار انتخاب کردید؟
آن زمان با وجود اینکه بیشتر دبیران دروس تخصصی همانند ریاضی، شیمی و فیزیک آقا بودند و آموزش و پرورش هم متقاضی جذب خانمهای تحصیلکرده در این رشتهها بود، من پیشنهاد آموزش و پرورش را نپذیرفتم و تصمیم گرفتم وارد عرصه صنعت بشوم. دلیل انتخاب من به این موضوع برمیگردد که پدر من معلم بود و من زندگی معلمی را به نوعی تجربه کرده بودم و دلم میخواست که سطح بالاتری از خواستهها را تجربه کنم. به همین دلیل بهدنبال جایی بودم که بتوانم هم دانشم را عرضه کنم و هم بتوانم اهداف ذهنی خودم را پیاده کنم و از اینرو، صنعت را انتخاب کردم. انتخابی که صد درصدی بود و تمام وجودم مشتاق این انتخاب بود. هیچ شک و تردیدی هم در انتخابم نداشتم. در واقع میتوانم بگویم که ورود به یک صنعت بزرگ یکی از آرزوهایم این بود و با اینکه میتوانستم در آزمایشگاههای برخی مشاغل دیگر هم مشغول بهکار شوم، ترجیح دادم که رویای خودم را دنبال کنم. این میزان از تمایل و قاطعیت در انتخابم نیز از میل شدید من به رشد و بیشترخواهی در موفقیت نشات میگرفت.
امروز هم با تمام قطعیت و بدون هیچ شکی میگویم که اگر به 24 سال قبل برگردم، باز همین مسیر و بین شرکتهای موجود شرکت ملی صنایع مس را انتخاب میکنم. در مجتمع مس نیز همین حوزه تحقیق و توسعه در واحد هیدرومتالورژی و همین واحد خودم را برمیگزینم. در واقع اگر شرکت ملی مس، پیشنهادهای بخشهای دیگر را آن زمان به من بدهد، بههیچ عنوان واحدی جز واحد تحقیق و توسعه را انتخاب نمیکنم. چرا که کار در این فضا برای من فرصت بسیار مغتنمی بود و توانستم استعدادهای خودم را رشد بدهم.
از اولین تجربه کاری خودتان بگویید و حضورتان در مجتمع مس، آیا محدودیت یا چالشی در روزهای شروع کارتان نداشتید؟
در پاسخ به این سوال شما باید با این مقدمه شروع کنم که نه تنها در ایران، بلکه در کل جهان حضور زنان در معدن و صنایع معدنی با محدودیتهایی مواجه است. حال بسته به فرهنگ آن کشور، میزان محدودیتها متفاوت است. حتی این مسئله محدودیت و پذیرش خانمها ارتباطی با توسعهیافتگی کشورها نداشته و وابسته به فرهنگ حاکم بر جامعه است. چه بسا شما در یک کشور پیشرفته نیز با همچنان با محدودیتهایی برای حضور زنان در عرضه معدن مواجه شوید.
از نگاه بنده، بزرگترین مانع شروع کار خانمها در صنایع و به ویژه صنایع معدنی ریشه در حضور کمرنگ آنها دارد. بهطوریکه در دهههای اخیر و به ویژه دهههای 60 و 70 نیز شاهد حضور کم خانمها در رشتههای فنی مهندسی بودهایم. این حضور کمرنگ خود به پذیرش کم خانمها برای انجام کار چه در صنایع معدنی داخلی و چه صنایع معدنی خارجی دامن میزند. در شرکت صنایع ملی مس نیز شاهد این فضای کم تراکم از حضور خانمها بودیم. بهطوریکه زمان شروع فعالیت کاری من، تعداد خانمهای حاضر در شرکت بسیار اندک و عموما نیز در سمتهای شغلی همچون منشی مشغول به فعالیت بودند و حضور کمتری در سطوح کارشناسی داشتند. از منظر آماری نیز خانمهای تنها 10 درصد از کل سمتهای شغلی شرکت را از آن خود کرده و به همین نسبت نیز میزان شانس ارتقا و پذیرش حرف آنها نسبت به آقایان کمتر بود. بهطوریکه برای انجام فعالیت در سمتهای شغلی همتراز آقایان باید انرژی بیشتری صرف میکردند.
از اینرو، من نیز در سال نخست با مسئله سختی پذیرش در جایگاه کارشناسی مواجه شدم. بهطوریکه آن زمان بهدلیل همین فضای کمرنگ حضور خانمها و طرحریزی مدیران برای حضور صرف خانمها در محیطهای آزمایشگاهی، من تنها در آزمایشگاه فعالیت میکردم. هر چند با تلاش و اثبات توانمندیها امروز این محدودیت رنگ باخته است اما همچنان این نگاه و این نوع محدودیت در بهکار گرفتن خانمها در برخی بخشها قابل مشاهده است و تلاش بر این است که خانمها در مکانهایی باشند که ارتباط کمی با آقایان داشته و حضور کمتری در مسیرهای معدنی، کارخانه و … داشته باشند.
البته اینکه چنین مانعی برای فعالیت خانمها در سایتها معدنی و کارخانهها ایجاد کردهاند، میتواند ناشی از این باشد که تفکر بر این بوده که خانمها بهدلیل فیزیک بدنیشان در محیطهای با شرایط طاقتفرسای معدن بهتر است که حضور کمتری داشته باشند. این فرهنگ کهنه موجود باعث شده که شما خانمی را در برخی شیفتهای کارخانههای معدنی مشغول به کار نبینید. در واقع میتوانم بگویم که قوانین حاکم، شرع و فرهنگ دست به دست هم دادهاند که دیواری مقابل فعالیت خانمها در صنایع معدنی کشیده شود و افراد یا برخی مدیریتها تلاش کنند که خانمها بیشتر در محیطهای اداری و غیرفرآیندی مشغول به کار شوند. با این وجود، به نظر من ما باید بتوانیم به آرامی و آجر به آجر با تغییر فرهنگ، این دیوار را برداریم.
من در دو سال اول کاری خود در آزمایشگاه هیدرومتالورژی مشغول بهکار بودم و کار من تنها کشت باکتری و شمارش آن در فرایند بیولیچینگ بود (فرایند بیولیچینگ در شرکت مس قدمت قدیمی دارد و کار جدیدی نیست).
شما چطور با این ممنوعیتها مقابله کردید و توانستید دایره حضور خود را گسترش بدهید؟
من اعتراف میکنم که برای تغییر فرهنگ در محیط کار خودم خیلی سختی کشیدم. بهگونهای که حتی در جلسات رسمی ما را بهعنوان افراد صاحب نظر نمیشناختند و اجازه صحبت به ما داده نمیشد. با این وجود من از تلاش دست نکشیدم، چرا که هدفی که در ذهن داشتم مرا به سمت تلاش بیشتر سوق میداد. گذر زمان هم توانمندی ما را اثبات کرد و ما هم به آرامی مهارتهای لازم برای حضور موفقتر در عرصه کار را کسب کردیم و توانستیم به خوبی توانمندی خود را به افراد نشان بدهیم. دلیل اشاره من به کسب مهارت این بود که در روزهای شروع کار خواه یا ناخواه ما مهارت کمی برای ارائه نظرات و نحوه بیان طرحهای خود داشتیم و این موضوع خود روی بیاعتمادی آقایان به ما تاثیرگذار بود. از اینرو بود که پیوسته تلاش میکردم که تمام جوانب را در کارم در نظر بگیرم و بتوانم کار را تمام و کمال به مسئولین ارائه بدهم.
در یک نگاه به کارنامه پژوهشی خود، بارزترین مشکلی که بهعنوان یک محقق خانم در صنعت مس کشور با آن مواجه شدید چه بود و راهکار پیشنهادی شما چیست؟
بارزترین مسئله از نگاه من عدم اعتماد به نفس کافی، عدم دانش کافی فرآیندی و در اقلیت بودن ما خانمهاست که باعث میشود خانمها در سیستم کاری به خوبی پذیرفته نشوند. بهطوریکه در خاطر دارم آن روزها آقایان بدون آنکه نظر ما را بشنوند، جبهه میگرفتند و ما را رد میکردند. ما نیز پیوسته هر بار تلاش میکردیم که بتوانیم حتی به میزان چند دقیقه کوتاه نظر خود را بیان کنیم، فن مناظره را یاد بگیریم و مهارت خود را ارتقا بدهیم.
حال اگر بخواهم به این مسئله عمیقتر توجه کنم، ریشه این مسئله بزرگ به دانشگاهها بازمیگردد. دانشگاه و صنعت دو بال توسعه هر کشور هستند. ایندر حالی است که دانشگاهها در کشور ما صرفا دانش محور بوده و مهارتمحور نیستند. این موضوع باعث شده که ما نحوه بهکارگیری دانش را در عمل یاد نگیریم. این دانشمحور بودن برای خانمها هم بیشتر بارز است، چرا که خانمها نسبت به آقایان دیرتر برخی مهارتها را کسب میکنند. این موضوع از اینرو اهمیت دارد که تئوریها اگر بهکار گرفته نشوند، پس از مدتی از یاد میروند. بنابراین بزرگترین چالش را میتوانم اینگونه بیان کنم که ما با حجمی از تئوریهایی وارد صنعت شدیم که فرآیندهای اجرایی آنها را بلد نبودیم. این مسئله خود به عدم پذیرش ما دامن میزد. از اینرو برای رفع چنین مانعی باید زمان زیاد و تلاش مستمری صرف شود تا پس از شکستهای ممتد بتوانیم به جایگاه مناسب خود برسیم.
محیط مردانه معدن و این مانعتراشیها روی علاقه و انگیزه شما چه تاثیری گذاشت؟
این مانعتراشیها و عدم پذیرشها به شدت اثر مخربی روی روحیه من یا هر خانم دیگری داشته است و امری است که نمیتوان آن را انکار کرد، اما ما باید به بلند شدنهای بعد از زمینخوردن توجه کنیم. چرا که لازمه موفقیت شکست خوردن و بلند شدن است. در واقع این شکستها تلنگری است که باعث میشود مسیر را بار دیگر بهتر طی کنیم. از همین رو بود که من به محیط مردانه و این چالشها بهعنوان فرصت نگاه کردم تا بتوانم خودم را اثبات کنم. برای تحقق این هدف نیز تلاش دو برابری را صرف کردم که بگویم من خانم قابلیتهای انجام کار را همانند یک آقای هم رده خودم دارم. بنابراین محیط تاثیر داشته و شکست هم وجود دارد، اما واکنش ماست که نتیجه کار را مشخص میکند. البته اتخاذ این نوع رفتار هم وابسته به روحیه فرد است.
با توجه به وجود فراز و فرودهای متوالی در کار، شما لازمههای موفقیت یک خانم در صنایع معدنی را چه میدانید و خود شما چطور این ویژگیها را کسب کردید؟
از نگاه من، تلاش و خستگی ناپذیری دو عامل مهم موفقیت است. باور من این است که هر چیزی که از ذهن آدمها میگذرد، قابلیت اجرایی شدن دارد، اما تنها در زمان مناسب خودش رقم میخورد. لازمه این تحقق رویا، جاری بودن و تلاش کردن است نه راکد بودن و نشستن. انسان باید عاشق کاری باشد که انجام میدهد. همواره هم در جلسه با افراد تازهکار میگویم که شما حتی اگر در خانه آشپزی میکند، باید با عشق آشپزی کنید، اگر نه که نان و پنیر بخورید. چون با عشق کار کردن، روحیه شما را هم تقویت کرده و حال شما را خوب میکند. شما با داشتن عشق به یک کار میتوانید از موانع آن عبور کنید. اگر عاشق کاری نباشید مدام به راههای گریز دیگر همانند جابجایی و ورود به محیطهای کاری متفاوت روی میآورید که این رفتار نتیجه موفقیتآمیز چندانی را بهدنبال ندارد. بنابراین اگر مبنای کار علاقه، تعهد، مسئولیتپذیری و خستگیناپذیری باشد، هیچ سدی نمیتواند مانع موفقیت شما بشود. بارها پیش آمده که بهدلیل در نظر گرفتن تمام جوانب فنی یک کار، طرح و حاصل یک سال مطالعه با تمام وجود ما پذیرفته نشده است، اما مسئولیت کار را پذیرفتیم و مجدد برای بهبود کار تلاش کردیم.
در زندگی شخصی نیز همین موضوع صادق است. ما زنان شاغل در صنایع معدنی در محل کار باید همپای آقایان و شبیه به آنها فعالیت داشته باشیم و درعین حال زمان بازگشت به خانم در قالب یک زن و ظرافتهای آن حضور پیدا کنیم. اگر ما با عشق این دو نقش را ایفا و بین آنها تعادل برقرار کنیم، موفق میشویم؛ در غیر اینصورت نمیتوانیم در زندگی کاری و شخصی خوبی داشته باشیم.
خود شما موفق شدید بین زندگی شخصی و کاریتان تعادل برقرار کنید؟ نظر فرزندان شما در مورد کار و فعالیت شما چیست؟
خدا به من دو فرزند عطا کرده است. یک پسر متولد 1377 و یک دختر متولد 1381 که هر دو آنها نیز به ترتیب در رشتههای مهندسی برق الکترونیک یزد و مهندسی پزشکی شیراز مشغول به تحصیل هستند. بارها پیش آمده که با فرزندانم در مورد چالشهای دوران کودکی آنها با یکدیگر صحبت کنیم. چالشهایی از این دست که من در سایت معدنی بودم و فرزند من در شهرک صنعتی شرکت صنایع ملی مس الان از مدرسه برمیگردد و باید خودش غذای خودش را آماده کند، بچهای که هنوز توانمندیهای لازم را ندارد. چالشهایی از این دست بسیار بودند و من تلاشم را میکردم که آنها را حل کنم. بهعنوان مثال، آن زمان با گرفتن پرستار شبانهروزی سعی کردم از دغدغههایم کم کنم. در واقع با تغییر اولویتها در گذر زمان، یک بازه کار، یک بازه زمانی فرزندانم و … توانستهام این مسیر را پیش ببرم. اکنون که فرزندان من دانشجو هستند، من نیز در کنار آنها به ادامه تحصیل در مقطع دکتری مشغول هستم و مثل تمامی این سالها همراه آنها ایفای نقش کردهام. امیدوارم که در مسئله ایجاد تعادل موفقیت لازم را کسب کرده باشم و خانواده من از من رضایت قلبی داشته باشند.
آیا در طول فعالیت خود در صنایع معدنی حامیان انگیزشی داشتید؟
خانواده، به ویژه پدر و مادر من از حمایتهای بزرگی انجام دادند. همسر من نیز تحصیلکرده مهندسی مواد و در واحد پیرومتالورژی فعالیت میکردند، نقش بارزی در موفقیتها و غلبه من بر مشکلات داشتند. مشابه بودن فعالیت کاری همسرم با فضای کاری من به درک مشکلات من از سوی ایشان بسیار کمک کرده بود. ایشان میدانستند که چه مشکلاتی در مسیر کاری من وجود دارد و این مسئله در رفع چالشهای زندگی شخصی ما نیز بسیار موثر بود. حتی یکی از افرادی که همیشه مرا به ادامه تحصیل تشویق کردند، همسرم بودند. به خاطر میآورم که حتی در روزهای نخست کاری که ایشان سرپرست من بودند، اموری را به من محول میکردند و میگفتند که شما به خوبی آن کار را انجام خواهید داد. لازم به ذکر است که من پس از یک سال همکاری با ایشان ازدواج کردم.
پس از آنها همکاران و مدیران من در مقطعهای زمانی با درک مشکلات من نقش حمایتگری خود را ایفا میکردند. این درک کردن از سوی مدیران بسیار مهم است، چرا که وقتی همه ما از سوی مدیریت یا فرد بالادستی درک شویم، با تمام تلاش و توان برای او کار خواهیم کرد. من نیز در مسیر زندگی و کاری سعی کردم این موضوع را سرلوحه خود قرار دهم و افراد را به خوبی درک کنم.
با توجه به همکاریهای علمی شما با دانشگاهها، این همکاریها تا چه میزان روی موفقیت شغلی شما تاثیرگذار بود؟
همکاریها نقش موثر قابل توجهی داشتند، بهطوریکه من سهم 50 درصدی از برخی موفقیتهایم را حاصل این همکاریها میدانم. همکاری با دانشگاه در واحد تحقیق و توسعه منجر شده است که از علم روز عقب نباشم. اهمیت این موضوع از اینرو قابل مطرح است که واحد تحقیق و توسعه باید همیشه نسبت به واحدهای دیگر یک قدم جلوتر باشد، چرا که یک واحد تصمیمساز برای مدیریت ارشد هر مجموعه است. این جلو بودن نیز با همکاری با دانشگاهها رقم میخورد. همین مسئله نیز باعث شده است که به ادامه تحصیل روی بیاورم و علاوه بر گیرنده بودن دانش، خودم نیز در ایجاد یک دانش نوین نقشی را ایفا کنم. از نظر من، دانش همانند بالهایی است که مرا در امر موفقیت یاری کرده است و اساسا تحقیق بدون علم معنا ندارد.
به نظر شما در حوزه صنایع معادنی بستر حضور چه رشتههایی تحصیلی وجود دارد؟
بستر حضور برای رشتههای زیادی وجود دارد. تمامی علوم انسانی، تجربی و مهندسی در صنایع بزرگ نظیر معدن جایگاه دارند. در هر صنعتی، بخش مالی، ایمنی، بهداشت و… نیاز به نیروهای متخصص دارد. در خیلی از مشاغلی که نیاز به تجزیه و تحلیل دادهها دارند همانند محاسبات، پردازش و … خانمها بهدلیل ماهیت ذاتی ساختار ذهنی و توانایی انجام همزمان چند کار خود، بهخوبی میتوانند در این مشاغل فعالیت کنند. تحقیقات نیز نشان داده است که خانمها در امور محاسباتی و پردازشی موفقتر عمل میکنند. کمااینکه در آزمایشگاههای سطح شهر نیز خانمها بیشتر حضور دارند.
از نگاه شما بسترهای رشد حضور زنان در صنایع معدنی چیست و چطور مدیران و قانونگذاران میتوانند آنها را ایجاد کنند؟
باید پذیرش حضور زنان در صنایع معدنی به صورت یک فرهنگ مطرح شود. متاسفانه هنوز هم برخی مدیران نگاه سنتی جامعه را دارند و تلاش دارند که از خانمها کمتر استفاده کنند و بیان میکنند که در لیست استخدامیها تعداد پذیرش خانمها کاهش پیدا کند. باید این نوع نگاه سنتی رفع شود و نگاه به توانمندیها جایگزین شود. در کنار این مسئله که مقدمهسازی حضور زنان است، خود زنان نیز باید تلاش کنند که نگاه به توانمندی خانمها اصلاح شود. در واقع مسئله دو مرحله دارد، نخستن حذف مانع در شروع جذب توسط مدیران و دیگری نمایش عملکرد عالی توسط خانمها در زمان انجام کار. اگر مدیران بر مبنای توانمندیها افراد را استخدام کنند و فارغ از نگاه جنسیتی، پس از آن، نقش خود خانمهای پذیرفته شده در تثبیت نگاه تغییر یافته بسیار موثر است. اگر ما یک فرد منظم، دقیق و کوشا باشیم، سازمان با اطمینان کامل مسئولیتهای بزرگتری به ما خواهد سپرد. پس نحوه عملکرد ما در تثبیت نگاه مدیریتی و امکان حضور بیشتر زنان موثر است.
به نظر شما وجود شبکه ارتباطی منسجم بین زنان معدنکار چه دستاوردی میتواند داشته باشد؟
خود من در حال حاضر با خانمهای مجموعه شرکت ملی مس ارتباط دارم و به واسطه مسابقات ورزشی بین صنایع نیز ارتباطهایم با دیگر زنان فعال در صنایع معدنی گسترش پیدا کرد. با اینحال ایجاد چنین شبکهای بسیار کارساز خواهد بود. چرا که در چنین شبکهای زمینههای دانشی به اشتراک گذاشته میشود، تدوین دستورالعملها به خوبی انجام شده و میتوان از حقوق اجتماعی دفاع و چالشهای موجود را رفع کرد. در واقع تبادل دانشها در مجموعههای دارای ساختار مشابه به حل بهتر مسائل کمک میکند.
و در نهایت سخن شما برای سایر زنان معدنکار ایران و دیگر کشورهای جهان چیست؟
به فرصتی که برای فعالیت خانمها در صنایع معدنی پیش آمده بهعنوان بستری برای رشد نگاه کنند. جدای از نگاه جنسیتی حاکم بر جامعه، بحران اقتصادی موجود نیز منجر شده که خانمها دوشادوش آقایان کار کنند؛ بنابراین در این فرصت ایجاد شده با تلاش بدون مرز و خستگیناپذیری میتوانند به رشد خود کمک کنند.