بهعنوان کارشناس برنامهریزی وارد سازمان ایمیدرو میشود و پس از اثبات توانمندیهایش او را بهعنوان مدیر برنامهریزی و نظارت راهبردی این سازمان انتخاب میکنند. تلاش دارد که سیستمها سازمانی را پیادهسازی کند تا اثری مثبت روی زنجیره تولید کشور داشته باشد. با هم میهمان سخنان خانم مهندس سمیه خلوصی، مدیر برنامهریزی و نظارت راهبردی ایمیدرو میشویم.
خودتان را معرفی کنید؟
سمیه خلوصی، فارغالتحصیل مهندسی صنایع از دانشگاههای علموصنعت ایران (مقطع کارشناسی) و تربیت مدرس (کارشناسی ارشد) هستم. پس از مقاطع تحصیلی نیز کار خود را بهعنوان کارشناس برنامهریزی در ایمیدرو آغاز کردم. تا سال 1396 هم در همین سمت مشغول به فعالیت بودم تا اینکه در همان سال مدیریت برنامهریزی این سازمان را بر عهده گرفتم.
چرا به ایمیدرو وارد شدید؟ آیا به صنایع معدنی علاقه داشتید یا از باب تخصص به این سازمان قدم گذاشتید؟
زمانی که من فارغالتحصیل شدم، ایمیدرو یک سازمان تازه تاسیس، نوپا، چابک و بدون محدودیتهای دولتی بود. محیط این مجموعه، محیط مناسبی را برای پیاده کردن ایدهها فراهم میکرد. ویژگیهای یاد شده در کنار فراخوان نیازمندی ایمیدرو به مهندس صنایع برای امر برنامهریزی باعث شد که برای موقعیت شغلی اعلام شده اقدام کنم. پس از آن در آزمون و مصاحبهها پذیرفته شدم و ماموریتهای ملی ایمیدرو به من بهعنوان یک دانشجو تازه فارغالتحصیل شده، احساس خوبی را منتقل میکرد.
آیا در ایمیدرو بهدلیل جنسیت شما با محدودیتی مواجه شدید؟
خیر، حتی سالی که آزمون استخدامی برگزار شد، عمده داوطلبین دارای رتبه ممتاز نیز خانم بودند و هیچ نوع نگاه جنسیتی وجود نداشت. هر چند گاهی اوقات با تغییر هیات عامل تغییراتی در فرهنگهای کاری حاکم ایجاد شده است، اما تجربه چند ساله من در ایمیدرو نشان داده که در این سازمان محدودیتهای خاصی پیشروی خانمها قرار ندارد.
از حیث کار کردن همانند آقایان باید بگویم که با اینکه من دو فرزند دارم، بارها برای شخص من پیش آمده است که ساعت 10 شب گزارشی را ارسال کنم و درگیر کار باشم. پارهای از اوقات هم ساعات صبح زود همانند 6 یا 7 صبح تلفنهای کاری را پاسخ دادهام. در مجموع باید بگویم وقتی شما بتوانید توانمندی خود را اثبات کنید، دیگر نگاه جنسیتی بیمعنی میشود.
شما چطور توانمندیهای خود را اثبات کردید؟
در حوزههای برنامهریزی، حوزههای کاری متنوعی پیش روی شما قرار میگیرد و اگر شما بتوانید حوزههای کاری محول شده را به خوبی انجام بدهید، ابتدای امر به عنوان کارشناس قابل قبول شناخته میشوید. سپس با مرور زمان و رصد عملکردی شما و بررسی دیگر توانمندیهای شما همانند کنترل رفتاری، توانایی مدیریت جلسه و… بیانگر میزان پتانسیل شما برای پذیرش جایگاه مدیریتی است.
البته باید اشاره کنم که در کنار توانمندیها، شرایط خاصی نیز باید فراهم شود که یک فرد بتواند وارد جایگاه مدیریتی شود. چرا که گاهی اوقات بهدلیل آنکه مدیر فعلی همچنان توانمندی لازم را داشته یا برنامه ای برای جابجایی ندارد، ارتقای جایگاهی برای یک کارشناس وجود نخواهد داشت. بنابراین دو رکن توانمندی و بستر مناسب، لازمه فرصت ارتقا شغلی است.
از زمانی که جایگاه مدیریت برنامهریزی به شما سپرده شد، چه دستاوردهایی را کسب کردید؟
به خاطر رشته تحصیلیام (مدیریت سیستمها) و همچین اعتقاد بالای من به پیادهسازی سیستمها توانستهام پیگیری بالایی در امر پیادهسازی سیستمها در بخشهای مختلف سازمانی انجام دهم. همچنین توزیع کاری مناسبی بین همکاران در دفتر برنامهریزی برقرار سازم.
من به کار تیمی و انجام کار سیستمی و ریشهای بسیار متعقد هستم و تمام تلاش من نیز این است که از انجام کارهای سطحی کاسته شود. استقرار نظام مدیریت پروژه و مدیریت کیفیت از جمله اقدامات اساسی طی این مدت است.
پس میتوان گفت که خانمها در امر برنامهریزی موفق عمل میکنند؟
خانمها به واسطه ماهیتی که دارند، تعامل بیشتری نسبت به آقایان داشته و تلاش میکنند که بهگونهای وارد عمل شوند که چالش کمتری در سیستم ایجاد شود. حال این ویژگی در دفتر برنامهریزی بسیار موثر است، چرا که دفتر برنامهریزی باید دادهها را از بخشهای مختلف جمع کرده و پس از تحلیل به مدیریت بالادست ارائه دهد و اگر تعامل کمی وجود داشته باشد، برای سیستم چالش ایجاد میشود.
آیا در مقام فعلی نسبت به دوره کارشناس بودن شما، شرایط عملیسازی ایدههای شما بهتر شده است؟
در ابتدا باید بگویم که در مدیریت گذشته نیز مدیر با توجه به نظر کارشناسان تصمیم میگرفت، یعنی کارشناسها برای رسیدن به نقطه مشترک ذهنی همواره با مدیریت جلسههای متعددی داشتند. بهگونهای که میتوانم بگویم که در دوره کارشناس بودن خود، درصد بالایی از ایدههایی که مطرح میکردم، عملیاتی میشد. با اینحال همواره چالشی بین مدیریت و کارشناسها وجود دارد که اکنون بنده از این جهت آرامش بیشتری دارم و اجرا کردن با راحتی بیشتری انجام میشود و آن چالشها کمتر شده است.
آیا مدیریت برای شما سختی بیشتری را رقم زده است؟
بهطور کلی یک مدیر به واسطه مسئولیتی که بر عهده دارد، لازم است حضور و پاسخگویی مستمری داشته باشد. بهعنوان مثال در همین شرایط کرونا من از پنجم فروردین سال جاری سر کار بودم و تا به امروز تنها یک یا دو روز مرخصی داشتهام. دورکاری برای ما معنا ندارد و حتی برخی از روزهای پنج شنبه و جمعه را نیز درگیر کار هستم.
آیا از این سختیها خسته نشدید؟ در صورت بروز خستگی چه انگیزهای شما را به سمت ادامه دادن مسیر میکشاند؟
بله گاهی خسته میشوم، اما چند وجه انگیزشی باعث میشود که از ادامه دادن منصرف نشوم. اولین وجه این است که کار مرتبط با رشته تحصیلی خودم را دارم و میتوانم در تصمیمگیریها تاثیرگذار باشم، دوم اینکه ممکن است که برای بسیاری از خانمهای ایرانی این موقعیت شغلی مهیا نشود، که بتوانند توانمندیهای خود را ارائه بدهند. پس لازم است حداکثر توانم را برای اثبات توانمندی خانمها بهکار بگیرم و به نسل جوان خانمها هم بگویم که شما هم اگر بخواهید میتوانید در حرفه مورد نظرتان به موقیعتهای مدیریتی برسید و بتوانید نگرش اطرافیان خود را به فعالیت حرفهای خانمها تغییر بدهید. در واقع میتوانیم اثبات کنیم که یک خانم هم میتواند همطراز یا بهتر از یک آقا عمل کرده و تحلیل و نظرات خوبی ارائه بدهد.
عامل انگیزهبخشی دیگر من، رضایت شغلی است. همین که میبینم میتوانم یک بهبود در وضع تولید کشور ایجاد کنم، از نظر کاری مرا خوشحال میکند.
آخرین وجه انگیزشی نیز، پالسهای مثبت دریافتی از اطرافیان است. شنیدن سخنانی مثل اینکه فلان کار شما اثر مثبتی در فلان جا داشته است. مجموع این عوامل باعث میشود که با وجود مشکلات در این جایگاه باقی بمانم و به تلاش خودم ادامه دهم.
بیان کردید که میمانید که نگرشهایی را تغییر دهید، چه نگرش هایی بوده که تاکنون تغییر دادهاید؟
ببینید هیچگاه بهطور مستقیم به شما گفته نمیشود که چون خانم هستید، نمیتوانید برخی امور را پیش ببرید، اما زمانی که شما گزارشی را ارائه میدهید و مدیریت از ارائه گزارش خرسند است، بهطور غیرمستقیم متوجه میشوید که مدیریت از توانمندی شما به عنوان خانم خوشحال است. این بهمعنای این است که نگرش توانستن خانمها در حال اثبات است. من در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس، وزارتخانه و دیگر سطوح مختلف کشوری حضور فعال داشتم و طی این مدت نیز هرگز انرژی منفی دریافت نکردم. بنابراین اگر شما حرف کارشناسی بزنید، حرف شما را خواهند پذیرفت و میتوانید نوع نگاهها را به توانمندی خانمها تغییر دهید.
البته باید بگویم که زمان انتخاب رشته تحصیلی و حتی آزمون استخدامی هیچ محدودیت و سهمیهبندی بر حسب جنسیت وجود نداشت، متاسفانه این محدودیتها اخیرا ایجاد شده است. آن زمان ما در شرایط برابری با آقایان در این مسابقه کاری شرکت کردیم.
شما با وجود تجربههای مختلف در سطوح مختلف کاری در صنایع معدنی کشور چه جایگاه شغلی را مناسب خانمها میدانید؟
من اساساً با خطکشهایی که بر اساس جنسیت وضع شده و بیانگر این هستند که فعالیتهای خاصی مناسب خانمهاست، موافق نیستم. چرا که بسته به روحیه و توانمندی افراد میتوان گفت مناسب فلان کار هستند یا خیر. بنابراین نباید یک خطکشی کلی برای همه افراد داشت. بهعنوان مثال اگر به برخی آقایان کار معدنی سختی سپرده شود، نمیتوانند از عهده انجام آن بربیاند، این در حالی است که یک خانم به شدت علاقهمند به معدنکاری در شرایط سخت همانند معادن زغالسنگ نیز در کشور وجود دارد.
این را باید بپذیریم که محدودیتهای خانمها در عرصه کار بهطور عمده از جنس محدودیتهای مسئولیتپذیری است نه محدودیت اجتماعی. به عبارت دیگر یک خانم پس از اتمام کار خود و زمان برگشت به خانه باید مسئولیتهای مادری، همسری و … را ایفا کند و فشارهای موجود همین رسیدگی به این مسئولیتهاست. در حال حاضر هم که کرونا پدیدار شده است، سختی اجرای مسئولیتها بیشتر شده است، چرا که قبلا زنان شاغل خدمات اجتماعی نظیر نگهداری فرزند در مهد کودک را دریافت میکردند، اما الان خدماتی نظیر مهد کودک و … وجود ندارد و فشار مسئولیتها قدری افزایش یافته است. خود من سعی کردن که مسئولیتها را به خوبی اجرا کنم و اما نمیدانم توانستهام تعادل را برقرار کنم یا خیر.
از اینرو، آدمها بر اساس توانمندی ذهنی و جسمی خود باید مسیر شغلی خود را انتخاب کنند. اگر آنها بر اساس توانمندی و الگوی ذهنی خود وارد کاری شوند، در آن کار موفق خواهند شد. بهعنوان مثال ما در کشور راننده خانم ماشینآلات سنگین داریم که موفق است. در یکی از طرحهای ما در شهرستان کمتر توسعهیافته، رئیس بخش برق آنجا یک خانم مهندس توانمند و قوی است و بین تمام آقایان به خوبی کار خود را انجام میداد. بنابراین مهم این است که شما در موقعیتی که هستید، احساس رضایت و مفید بودن داشته باشید.
آیا در مسیر شغلی خانمهای امیدبخش و یاریگر شما بودند؟
از نگاه من، نسل ما باید قدردان نسل گذشته باشد، چرا که اگر ما توانستیم وارد دانشگاه شده و پس از آن وارد عرصه کار شویم، پیش از ما کسانی سد شکن تابوهای جامعه بودند. بنابراین ما حاصل تلاش نسلهای گذشته در ایران و جهان را استفاده میکنیم. نسلی که تلاش کردند و نشان دادند که خانمها هم توانمند هستند. همکاران خانمی که در این سازمان از بدو استخدام تاکنون به من کمک کردند و البته من همچنان با برخی از آنها که بازنشسته شدهاند، ارتباط دارم، بسیار تاثیرگذار بودهاند.
آیا نسل ما هم باید سد شکن باشد؟
بله، نسل ما میتواند سدشکن باشد. بهگونهای که حتی همین حضور ما به آقایان نشان میدهد که میتوانند در کنار خانمها بدون هیچ حاشیهای فعالیت داشته باشند. خانمی که بین زندگی کاری و شخصی خود تعادل را برقرار کرده و خطوط اخلاقی مشخصی داشته و میتواند بار مسئولیتها را بر دوش بکشد.
آیا در راستای این سدشکنیها به دختران خودتان نیز ادامه مسیر خودتان را پیشنهاد میکنید؟
باید بگویم که بچهها بهطور عمده مسیر والدین خود را طی نمیکنند. البته این مسئله میتواند دو دلیل داشته باشد، اول اینکه بچهها دوست دارند مسیر بهتری از والدین خود را سپری کند و دوم شاید والدین در اثر پرکاری بیش از حد، الگوی بدی برای آنها شده باشند.
آیا شما الگوی خوبی برای فرزندان خود هستید؟
اینکه من الگوی بد شده باشم یا نه مرتبط با با روحیه فرزندانم است. باید دید معیارها و روحیات آنها چقدر با من همسو است. آیا معیارهای آنها موفقیتهای ماست یا چیز دیگری است. بنابراین نمیتوان به این پرسش جواب مشخصی داد. چرا که اگر معیار کودکی موفقیت اجتماعی باشد، والدین او برای این کودک الگوی خوبی خواهند بود.
از نگاه خودتان نسبت به خودتان بگویید، آیا از خودتان راضی هستید؟
من بدون توجه به نگاه جنسیتی بزرگ شدم و سعی کردم این نگاه را هم به فرزندان منتقل کنم. در کنار این موضوع، از بچگی نیز در این اندیشه بودم که کشورم برای من مهم است و اگر بتوانم در جایگاهی برای کشورم اثر مثبتی داشته باشم، آن زمان از خودم راضی هستم. البته با توجه به مسیر طولانی توسعه اقتصادی کشور، هنوز اقدامات بسیار زیادی برای بهبود باید انجام داد.
و در پایان آیا وجود شبکه ارتباطی بین خانمهای موفق را موثر میدانید؟
بله، افراد از دیدن آدمهای موفق انگیزههای خوبی را کسب میکنند و وجود این شبکه به افزایش انگیزهها کمک میکند.