هنوز نیم ساعت از شروع «جلسه صمیمی فعالان اجتماعی» با آقای [ت] از مدیران عامل سابق یکی از شرکتهای بزرگ معدنی ایران نگذشته بود که با خشمگین شدن مدیرعامل جلسه از صمیمیت افتاد. ماجرا از این قرار بود که یکی از حاضران با استناد به مفهوم مسئولیت اجتماعی بنگاههای اقتصادی در جهان از مدیرعامل پرسید چرا شرکت تحت مدیریت او به این موازین بیاعتنا است؟ اوقات آقای مدیرعامل تلخ شد و جواب داد: «مسئولیت اجتماعی چیه؟ من معدنکارم. صنعتگرم. فقط دو تا مسئولیت دارم اشتغالزایی و تولید.» لیوان آب را سرکشید و ادامه داد: «مسئولیت اجتماعی و اینطور حرفا سوسول بازیه. من سالی 200 نفر اشتغالزایی کردم. مردم باید دستم رو ببوسند که جوآنهای شهر رو از بدبختی نجات دادم. مسئولیت اجتماعی یعنی همین».
آقای مدیرعامل، از مدیران قدیمی صنایع معدنی به شمار میرود. از مدیران تکنوکراتی که «کاربلد» هستند و میتوانند تولید را افزایش دهند، بهرهوری را بالا ببرند، کارخانه پاییندستی احداث کنند و خلاصه در یک کلام دل سهامداران را با «حداکثر کردن سود اقتصادی» به دست آورند. این مدیران اما یک نکته را فراموش میکنند؛ اینکه انگاره قرن نوزدهمی «حداکثر کردن سود» در قرن ۲۱ به کلی فروریخته است و بنگاههای اقتصادی بدون توجه به ملاحظات توسعه پایدار و بدون پاسخ دادن به نیازهای جوامع محلی، مشتریان و سایر ذینفعان نمیتوانند به حیات اقتصادیشان ادامه دهند. اما مسئولیت اجتماعی یعنی چه و چرا رعایت کردن اصول آن مهم است؟ مسئولیت اجتماعی شرکتی یا سازمانی (Corporate Social Responsibility) به تعهدات داوطلبآنهای اشاره دارد که یک بنگاه اقتصادی با رعایت آنها میتواند هم به توسعه متوازن و همه جانبه جامعه کمک کند و هم اینکه در نتیجه این اقدامات کسبوکار بنگاههای اقتصادی از پایداری بیشتری برخوردار خواهد شد. به زبان ساده برنامههای CSR معمولاً روی توسعه زیرساختهایی مانند احداث مراکز آموزشی و درمانی، بهبود سرمایه اجتماعی و بهبود شاخص سرمایه انسانی سرمایهگذاری میکنند. یکی از اهداف و محورهای مهم فعالیت شرکتهای اقتصادی در حوزه مسئولیت اجتماعی به فعالیتهای داوطلبانه برای پاسداری از محیطزیست و حفظ منابع طبیعی مربوط است. در واقع از این طریق است که در سالهای اخیر شرکتهای اقتصادی و بهخصوص معادن در کشورهای توسعهیافته موفق شدهاند با جامعه محلی ارتباط بهتری برقرار کنند و بهجای آنکه از سوی جامعه محلی به عنوان تهدید تلقی شوند به عنوان یک فرصت برای توسعه شناخته شوند. موضوعی که در ایران به کلی به آن بیاعتنایی میشود و از همین رو اخبار مربوط به تعارض میان جامعه محلی و معدنکاران از گوشه و کنار ایران به گوش میرسد.
نمونه موردی؛ معدن بوکسیت شاهوار
«توسعه» و «اشتغالزایی» از کلیدواژههای پرتکرار در ادبیات مدیران دولتی به شمار میروند. بسیاری از شرکتها و مؤسسات اقتصادی و افراد پرنفوذ وقتی قصد دارند مجوزی برای فعالیتهای اقتصادیشان به دست آورند کوشش میکنند از این دو کلید واژه بیش از اندازه استفاده کنند. کسب مجوز برای فعالیتهای معدنکاری در ایران با استفاده از همین کلیدواژهها تسهیل میشود و در بسیاری از این موارد ملاحظات محیطزیستی و اجتماعی و مسئولیتهای معدنکاران در برابر این مسایل به کلی نادیده گرفته میشود. شاید یکی از روشنترین و دقیقترین این نمونهها معدن بوکسیت شاهوار است که ظرف سه سال گذشته محل تضاد و درگیری میان فعالان محیطزیست و معدنکاران بوده است. قله شاهوار با 4017 متر ارتفاع، به عنوان یکی از مرتفعترین قلههای البرز شرقی در استان سمنان واقع شده است. ارتفاع متوسط و حداکثر حوضه آبریز محدوده معدنکاری به ترتیب ۳۳۹۴ و ۳۸۹۱ متر است. این منطقه از تنوع زیستی و جانوری کمنظیری برخوردار است. «امیرحسین ولیان»، نماینده تشکلهای محیطزیستی شاهرود که پای ثابت اعتراضهای مردمی به فعالیت این معدن به شمار میرود اردیبهشتماه سال ۹۷ درباره برخی از آثار مخرب فعالیت معدن بوکسیت شاهوار به «اسکان نیوز» گفته بود: «در فاز نخست این معدن، شاهد بیش از ۲۰۰ هکتار تخریب گسترده از سطح کوهستان هستیم؛ یعنی در این ۲۰۰ هکتار دیگر هیچ گیاهی باقی نمانده است».
در گزارشی که شهریورماه سال ۹۷ از سوی مرکز پژوهشهای مجلس منتشر شده هم بر زیانبار بودن فعالیت معدن بوکسیت شاهوار صحه گذاشته شده است. بر اساس این گزارش فعالیت معدن بوکسیت شاهوار موجب ایجاد چالشهایی در حوزه محیطزیست، منابع طبیعی و مسائل اجتماعی شده است که از مهمترین آنها میتوان به خطر از بین رفتن ذخایر آب منطقه، آلودگی آبهای سطحی و زیرزمینی، در خطر قرار گرفتن حیاتوحش، فرسایش خاک، ایجاد سیلاب به دلیل دپوی نامناسب باطلهها، مستعد شدن منطقه به ایجاد گرد و غبار و ریزگرد، از بین رفتن مراتع و پوشش گیاهی و کم رونق شدن جاذبههای اصلی گردشگری منطقه اشاره کرد. بر اساس این گزارش، بیتوجهی به مسائل محیطزیستی و اجتماعی از سوی شرکت بهرهبردار این معدن، ناهماهنگی میان سازمان صنعت، معدن و تجارت با سازمان حفاظت محیطزیست و منابع طبیعی و خلأهای قانونی موجود موجب ایجاد نگرانیهای جدی زیستمحیطی و اجتماعی شده است. همین نگرانیها اما موجب شد تا فعالیت این معدن از اسفندماه سال گذشته به حالت نیمه تعطیل در بیاید و سرانجام با فشار فعالان اجتماعی و پیگیری مسئولان محلی، چهارم تیرماه امسال دستور تعطیلی معدن «تا اجرای کامل تعهدات شرکت» از سوی «محمدرضا کاملی»، رئیس اداره صنعت، معدن و تجارت شاهرود به مسئولان بهرهبرداری این معدن ابلاغ شده است. این روزها از برخی نقاط دیگر ایران هم خبر میرسد که جامعه محلی نسبت به معدنکاران موضع منفی دارند و کوشش میکنند پای آنها به آن مناطق باز نشود.
پیش از این هم چنین مخالفتهایی سابقه داشته است. یکی از نمونههای موفق این مخالفت، زنجیره انسانی کوهنوردان در کنار «کوه شاه» واقع در شهرستان بافت در استان کرمان است که سرانجام به توقف فعالیت معدنکاران منجر شد. در شهریورماه سال ۹۲ کوهنوردانی که شمار آنها به بیش از هزار تن میرسید از سراسر کشور خودشان را به شهرستان بافت در استان کرمان رساندند و با تشکیل زنجیره انسانی مخالفتشان را با تخریب این منطقه بکر اعلام کردند. در نتیجه این اقدام فعالیت آن معدن متوقف شد و فعالان محیطزیست سرود پیروزی سر دادند.
تجربه دیگران چه میگوید؟
حالا اما سئوال این است آیا میتوان با فعالیتهای معدنی صفر و صدی برخورد کرد؟ آیا میتوان با توجیه اقتصادی هر جایی که احتمال سود اقتصادی در میان بود کلنگ معدنکاری را به زمین زد؟ و آیا میتوان در سراسر کشور با توجیه حفاظت از منابع طبیعی، با معدنکاری مخالفت کرد؟ پاسخ این سئوالات مسلماً خیر است. توجه به سویه مسئولیتهای اجتماعی و اصل پایداری فعالیتهای اقتصادی همان چیزی است که میتواند «تا حدودی» از تعارضات کنونی بکاهد. برای آنکه از معدنکاری مسئولانه درک دقیقتری داشته باشیم باید به تجربههای بینالمللی هم توجه کنیم. کانادا یکی از کشورهای موفق در زمینه توجه به اصول مسئولیت اجتماعی معدنکاری است. «علی سیامکی»، محقق معدن در دانشگاه تورنتو، در مقالهای که پیش از این در مجله «تاب آوری» منتشر شده، درباره این تجربیات به تفصیل توضیح داده است. به نوشته سیامکی، هر چند «استخراج مواد معدنی در قرن اخیر منجر به رشد اقتصادی و صنعتی کشورهایی نظیر استرالیا، کانادا، شیلی، آفریقای جنوبی و امریکا شده اما با این حال در دو دهه گذشته پذیرش پروژههای معدنی از سوی جوامع نزدیک به معادن کاهش یافته و با چالشهای متعددی همراه شده است.» اما برای برونرفت از این چالشها برخی دولتها و از جمله دولت کانادا دستبهکار شدهاند و متونی را به عنوان راهنمای مسئولیت اجتماعی در حوزه معدنکاری تهیه و تنظیم کردهاند.
مسئولیت اجتماعی کار «خیریه» نیست
آنچه باید شرکتهای معدنی در ایران مورد توجه قرار دهند این نکته است که «مسئولیت اجتماعی» انجام «کار خیریه» یا «باج دادن» به برخی چهرههای صاحب نفوذ محلی یا «پول بخش کردن»های غیرمسئولانه نیست. معمولاً هر وقت سخن از مسئولیت اجتماعی میشود بلافاصله مکانیزم راضی کردن منتقدان از طریق «نمکگیر کردن» آنها در دستور کار برخی مدیران شرکتها قرار میگیرد. درحالیکه «شفافیت» یکی از اصول مسئولیت اجتماعی بنگاههای اقتصادی به حساب میآید. بنا به گفته سیامکی، دلایل متعددی برای مشارکت شرکتهای معدنی در پروژههای CSR وجود دارد. علاوه بر اینکه این اقدامات سازوکاری برای جبران هزینههای اجتماعی و محیطزیستی فعالیت معادن است از طرف دیگر، شرکتهای معدنی نیز با اجرای برنامههای CSR، از مزایای متعددی برخوردار میشوند. چنانکه در درجه اول، رابطه این شرکتها با جوامع محلی بهبود و به این ترتیب ریسکهای اقتصادی روابط ضعیف با جامعه محلی کاهش مییابد و درنتیجه عملیات معدنکاری دچار تأخیر یا حتی توقف نمیشود؛ نکتهای که به وضوح در فعالیتهای اقتصادی معادن در ایران به فراموشی سپرده شده است یا اینکه با کج فهمی درباره مفهوم «مسئولیت اجتماعی» به بیراهه رفته است. این روزها تلاشها برای فعالیت مجدد معدن بوکسیت تاش شاهوار شروع شده است. شاید حامیان محیطزیست موفق شوند و برای همیشه درِ معدن را بسته نگاه دارند و شاید هم قدرت لابیگری شرکت بهرهبردار بر توان فعالان مدنی بچربد. نتیجه هر چه که باشد در صورت مسأله تفاوتی ایجاد نمیکند. بوکسیت تاش اولین یا آخرین معدنی نیست که در تعارض با جامعه محلی قرار میگیرد. این معدن اولین یا آخرین معدنی نیست که بر محیطزیست نحیف ایران اثر سوء میگذارد. پس باید راهی پیدا کرد برای آنکه توسعه در ذهن مردمان این سرزمین مترادف با تخریب و تشدید نابرابری نباشد. فهم دقیق «مسئولیت اجتماعی» یکی از این راههاست و نه همه آن.